ماه رمضان برای احمد یک طعم خاصی داشت.☕️ انتظار ماه رمضان را می کشید که اعتکاف کند و شب های قدر احیا و شب زنده داری نماید.📿 او رمضان را ایستگاهی برای توقف و به راه افتادن با نیروی بیشتر می دانست،💪🏻 سفارش می کرد که به ایتام رسیدگی کنیم.🗣 از بچه های کشافه می خواست هرکس چیزی با خود از خانه بیاورد و همه را به خانواده های مستضعفی که می شناخت می داد،☘️ با این کار هم بخشندگی را به اعضای کشافه آموزش می داد و هم انجام کار گروهی و در واقع می خواست همه را در این امر مستحب شریک کند.💐 بچه ها هم همچنان راه احمد را ادامه داده اند و می دهند.👊🏻
🔹️در شماره ۲ کلیپ خاطره شهدا کَرامَتُنَاالشَّهَادَه ببینید:
📌 نماز اول وقت
⚠️ ملاقات با خدا
📎 شهید احمد محمد مشلب
.
. 📌✍🏻 روزی برای تحویل یک امانتی به شهر تبنین رفته بودیم.🚗 در راه برگشت، صدای اذان آمد. 🕋 احمد گفت: کجا نگه میداری تا نماز بخوانیم؟ گفتم: ۲۰ دقیقه ی دیگر به شهر می رسیم و همان جا نماز می خوانیم. 📿 از حرفم خوشش نیامد و نگاه معناداری به من کرد و گفت: من مطمئن نیستم تا ۲۰ دقیقه دیگر زنده باشم!💔 و نمیخواهم خدارا درحالی ملاقات کنم که نماز قضا دارم. دوست دارم نمازم با نماز امام زمان و در همان وقت به سوی خدا برود.⭐️