دستور از بالا و حق ماموریت
شنبه, ۷ خرداد ۱۴۰۱، ۱۲:۱۴ ب.ظ
🔹️در شماره 4 کلیپ خاطره شهدا کَرامَتُنَاالشَّهَادَه ببینید:
📌 دستور از بالا و حق ماموریت
⚠️ لبخند پیرمرد روستا
📎 شهید محمد بلباسی
.
.
📌✍🏻
زلزله همه چیز مردم وزرقان را آواره کرده بود روی سرشان؛😱
همه مدیران هم جمع شده بودند و در مورد حمایت از مردم زلزله زده حرف می زدند.🕵🏻♀
اما این حرف ها که برای آنها سرپناه نمی شد! 💔
آقا محمد محل کار بود و داشت وضعیت زلزله زده ها رو از تلوزیون می دید👓
که ناگهان از پشت میز بلند شد و رو به من کرد و گفت:
«باید بریم تبریز»! با تعجب پرسیدم: «چرا حاجی؟» آقا محمد جواب داد: «مگه نمی بینی خونه زندگی مردم رو؟»🛫
سریع توی ذهنم بخش نامه هی اخیر رو مرور کردم و گفتم: «ولی حاجی! از بالا که دستوری نیومده!»📞
محمد جواب داد: «دستور؟! تو این وضعیت منتظر دستوری؟»
از رفتارش تعجب کردم و گفتم: «ولی حاجی اگه بریم فعلا حق ماموریت نمی دن ها؟!» 😒
اخم های حاج محمد رفت تو هم و با دلخوری گفت: «مردم بی پناه توی این شرایطن اون وقت تو دنبال حق ماموریتی؟!» 😡
شرمنده شدم از حرفی که زدم و سرمو انداختم پایین ... 😔
حاج محمد رفت خونه و ساکشو بست و آماده شد.👝
خانمش هم دیگه به این وضعیت عادت کرده بود.
آقا محمد خیلی زودتر از نیرو های نظامی برای کمک رفته بود.💪🏻
بعد از روزها که از منطقه خسته و خاکی برگشت نه اضافه حقوقی در کار بود نه از حق ماموریتی؛
ولی پیرمرد روستایی لبخند می زد...🤩